/ناهنجاری شناختی/

وقتی می شنوم که دانشجویان فارغ التحصیلم با این جمله روبرو می شوند متحیر می شوم: “شما چیزی می گویید که کاملاً با آنچه در مورد این مشکل به من گفتید در تضاد است. ایکس ماه ها قبل”. گاهی اوقات آنها واقعاً از این موضوع ناراحت می شوند، اما من در حال ضرر هستم! اگر من واقعاً دیدگاه خود را تغییر داده ام، می گویم، احتمالاً به این دلیل است که در معرض برخی داده های جدید قرار گرفته ام که نظر من را تغییر داده است. منطقی نیست؟ در واقع، من اظهار می‌کنم که ما واقعاً دانشمند نیستیم، مگر اینکه دائماً آنچه را که فکر می‌کنیم بر اساس شواهد جدیدی که دیدگاه‌های قبلی ما را به چالش می‌کشد، تنظیم کنیم. اما باید اعتراف کنم: من همیشه در انجام این کار خوب نیستم.

تصویر

در حالی که اغلب امکان تغییر دیدگاه وجود دارد، انجام این کار همیشه راحت نیست. من حتی یک قدم فراتر می روم و می گویم که یکی از کاستی های رایج استدلال ما عدم تطبیق شواهد جدیدی است که با دیدگاه های قوی ما در تضاد است. از این پدیده به عنوان ناهنجاری شناختی و استرس روانی بیش از حد را هنگامی که مجبور می شویم همزمان دو یا چند عقیده یا ایده متناقض داشته باشیم را توصیف می کند. فرض این است که ما به دنبال سازگاری بین انتظارات و واقعیت هستیم. بنابراین ما قلعه دانش را در یک حوزه خاص می سازیم و همه چیز را در آنجا واقعی می دانیم. وقتی شواهد متناقضی در دست ما باشد، تمایل طبیعی داریم که آن را رد کنیم و راه هایی پیدا کنیم که خودمان را متقاعد کنیم که حتما مشکلی در شواهد وجود دارد. این البته بسیار خطرناک است. در اینجا یک مثال بی اهمیت است که قبل از کریسمس برای من اتفاق افتاد: من برای خرید یک تلویزیون جدید رفتم و دیدم قوی بود که این تلویزیون پلاسما است که باید تهیه کنم. وقتی در فروشگاه بودم و نماینده فروش چندین حقایق دشوار را در مورد مزیت های فناوری LCD فهرست کرد، آنها را رد کردم و به دنبال بهانه ای برای کنار گذاشتن هرگونه بحث و جدل بودم («این مرد فروشنده یک جورهایی عجیب بود. به هر حال، او بیش از حد زورگو بود.» با خودم گفتم). از این رویارویی بی‌اهمیت که بگذریم، نمی‌دانم که چقدر آماده پذیرش شواهدی هستیم که دیدگاه یا نظریه دلپذیر ما را از بین می‌برد؟ اینجا جای فکر زیاد است. بنابراین (من با دانشجویانی که پروژه های تحقیقاتی را اجرا می کنند صحبت می کنم)، دفعه بعد که با طیف NMR مواجه شدید که کمی عجیب به نظر می رسد و به چیزی که انتظار داشتید نزدیک نیست، آن را کنار نگذارید و فراموشش نکنید. Discovery مطالعه درگیری است و من بارها و بارها آن را در آزمایشگاه خودم دیده‌ام. بهترین دانش آموزان می توانند ناهماهنگی شناختی را پشت سر بگذارند و اکتشافات جالبی انجام دهند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *