هرازگاهی ما سمیناری داریم که دلم برای آن تنگ شده است زیرا آن را خارج از حوزه تخصصی خود می دانم. در حالی که این ممکن است به صرفه جویی در زمان کمک کند، بعداً از شرکت نکردن در آن نوع گفتگوهای «خارج از منطقه امن من» پشیمان می شوم، زیرا به درستی می دانم که فرد تمایل دارد بیشترین استفاده را از افرادی که در مناطق غیرمرتبط کار می کنند، بیاموزد. دلیل آن ساده است: این افراد هیچ یک از فرضیات پیش فرض من را ندارند و تمایل دارند سوالات بزرگی بپرسند. من می توانم از روی یک تجربه شخصی صحبت کنم، زیرا اغلب اوقات زمانی که از مکان های دیگر بازدید می کنم و با افرادی که در مناطقی کار می کنند ملاقات می کنم، اتفاق می افتد. به طرز نزدیک مربوط به علایق آزمایشگاهم، از پرسیدن در مورد چیزهای خاص خودداری می کنم زیرا “خب، آنها احتمالاً به آن فکر کرده اند”. این یک اشتباه است و تنها راه اصلاح آن شرکت در سخنرانی هایی است که مستقیماً به کاری که انجام می دهد مربوط نمی شود. ناگفته نماند که شما نیز تنها با گوش دادن به چنین صحبت هایی چیزهای زیادی یاد می گیرید. امروز هم از این قاعده مستثنی نبود. از شنیدن صحبت های بارنی گرابز از دانشگاه استونی بروک (http://www.chem.sunysb.edu/faculty/grubbs.shtml) در مورد کار آزمایشگاهش در زمینه شیمی مواد بسیار لذت بردم. یکی از واکنش ها نظرم را جلب کرد. می توانید در لینک زیر در مورد آن مطالعه کنید. برای ساخت مولکول حاوی تلوریوم نشان داده شده، بارنی از یک شریک جفت کننده جالب – یک الکل سوم – به جای “مظنونین معمول” ما مانند معرف های ارگانوتین یا ارگانوبور استفاده کرد. من فکر نمیکنم قبلاً بارها شاهد انجام یک ترانس متالاسیون به این شکل بوده باشم! شما می توانید یک مکانیسم فکر کنید … به نظر من بسیار جالب است.