اخیراً هانتر و همکارانش یک مطالعه جذاب در این مقاله گزارش کردند Angewandte Chemie. اول از همه، اینجا کمی تاریخ است. اگر کار کلاسیک هورست کسلر را دنبال کنید، میدانید که مدلی مبتنی بر شواهد وجود دارد که نشان میدهد ترجیحات ساختاری یک پپتید حلقوی معین توسط ترکیب عناصر هسته ساختاری آن دیکته میشود. به عبارت دیگر، اگر بخواهید تفاوتی در یک مولکول خاص ایجاد کنید، بعید است که زنجیره های جانبی کاربرد زیادی داشته باشند، مگر اینکه، البته، دوچرخه، پپتیدهای منگنه و غیره بسازید. اما به جز ایجاد تفاوت های فاحش در این راستا، آنچه واقعاً به خوبی کار می کند، تغییرات در استریوشیمی مطلق باقیمانده های هسته است. به این ترتیب، می توان به تغییرات ساختاری عمیق دست یافت.
دلیل لذت بردن من از خواندن مقاله هانتر این است که اثر اتم های فلوئور را مستند می کند (به یاد بیاورید گواش اثر) بر روی ترکیب محلول پپتیدهای حلقوی. نویسندگان از محصول طبیعی unguisin A به عنوان مدل استفاده کردند. اثر فلوئور را میتوان به اتفاقی که با دوقطبیها در دی فلوریدهای همسایگی میافتد، ردیابی کرد. تجزیه و تحلیل NMR تغییرات شیمیایی NH (و طیف وسیعی از پارامترهای دیگر) نویسندگان را به این نتیجه رساند که ماکروسیکلهای دیاسترئومری نشاندادهشده در زیر به شدت از نظر ترکیب متفاوت هستند. شما می توانید این را در الگوهای پیوندهای هیدروژنی درون مولکولی که من نشان دادم مشاهده کنید. این یک استراتژی جدید برای تغییر ترکیبات پپتیدهای حلقوی است. در حالی که من به طور کامل متوجه چالشهایی هستم که احتمالاً اگر کسی بخواهد این موضوع را در عمل گستردهتر قرار دهد (هنوز هم بیاهمیت نیست که یک اتم فلوئور را به صورت انتخابی در یک مولکول آلی معرفی کنیم) پیش میآید)، این کار شگفتانگیز است.