در تعطیلات کریسمس، در مورد علاقه دیرینه ام به الکتروشیمی نوشتم. در واقع، بسیاری از چیزهای جالب روی سطوح الکترود امکان پذیر است. اما فراموش نکنیم که برخی از جنبههای الکتروسنتز وجود دارد که بسیار چالش برانگیز هستند. بزرگترین مشکل در کنترل سرنوشت واسطه های تولید شده توسط برق است. برای مثال، میتوانید با استفاده از اکسیداسیون بدون اکسیژن، کاتیونهای رادیکال واقعاً منظمی ایجاد کنید قابل انتشار طبیعت کنترل آنها را سخت می کند. مگر اینکه یکی از معرف ها به مقدار زیاد مورد استفاده قرار گیرد یا واکنش درون مولکولی باشد، مسیرهای جایگزین می توانند چشم انداز واکنش را تحت تأثیر قرار دهند. جای تعجب نیست که کاتالیز فلز همچنان منبع اصلی دستیابی به دگرگونیهای انتخابی در شیمی است: رویدادهای تشکیل پیوند تمایل دارند در کره هماهنگی فلز اتفاق بیفتند، که به دستیابی به کنترل بر واسطههای واکنشی کمک میکند.
حالا بیایید فتوشیمی را در نظر بگیریم. تبدیلهای فتوشیمیایی با الکتروشیمی شباهتهای زیادی دارند، زیرا اغلب کنترل مسیرهای قابل دسترسی به حالتهای برانگیخته با نور دشوار است. با این حال، نمونههای شگفتانگیزی وجود دارد که علیرغم بازده کم جدا شده، پیچیدگی مولکولی را سریع افزایش میدهد. واکنش ویتکوپ یکی از این فرآیندها است. این تحول توسط Gaich و همکارانش به طور ماهرانه بررسی شده است Angewandte Chemie (http://onlinelibrary.wiley.com/doi/10.1002/anie.201307391/abstract). اعتقاد بر این است که واکنش ویتکوپ از طریق انتقال الکترون ناشی از فوتون درون مولکولی از حالت برانگیخته کروموفور ایندول به گروه کلروکربونیل انجام می شود. از دست دادن بعدی آنیون کلرید منجر به یک کاتیون دی رادیکال می شود که در نهایت محصول جایگزین نشان داده شده در زیر را ایجاد می کند. همانطور که نویسندگان اشاره می کنند، میانگین بازدهی بین 30 تا 55 درصد است (با محصولات جانبی که به ندرت گزارش می شوند، که خیلی بد است…). با این حال، کاربرد این واکنش در سنتز مولکول های پیچیده ارزش آن را نسبت به جایگزین های دست و پا گیر برای رسیدن به همان هدف ثابت می کند.